سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   
 

از فید دنبال کنید

     | شهیدانی که گناه می‌کنند! |


داشتیم با هم صحبت می‌کردیم، یکدفعه گفت:«دگمه پیراهنت را لازم داری؟» تعجب کردم. فهمیدم که باز هم... پیش خودم گفتم اگه بگم نه، بیخیال میشه. وقتی گفتم نه، دکمه را کند و پرت کرد دور... راهش را گرفت و رفت. فردا دوباره من را دید. گفت:« دگمه پیراهنت را لازم داری؟»  گفتم آره. خیلی سریع دگمه را کند و گفت:« بگیر، مال خودت» و رفت.

بچه‌ها داشتند دعای کمیل می‌خواندند و می‌گفتند:«خدایا شب جمعه است و یک مشت گنه کار آمده‌اند...» یک دفعه‌ای وسط مجلس ظاهر شد و خیلی سریع و با خنده گفت:« غلط کردید گناه کردید، الآن اومدید... خدایا یک مشت گنه کار آمده‌اند، می‌خواستید  گناه نکنید. مگه دست شما رو گرفتند و گفتند گناه کنید.» حرفش تمام نشده بود که چند نفر از بچه‌ها با دمپائی دنبالش کردند. شهید[...] هم فقط می‌دوید...

این دو خاطره بالا را از یک نشریه فرهنگ و ادبیان دفاع مقدس نوشتم. شاید شما هم بسیار از این نمونه خاطرات شنیده باشید. یا مثلاً وقتی می‌خواهند شوخ طبعی یک شهید را نشان بدهند از تک زدن یا به عبارتی بلند کردن کمپوت‌های تدارکات می‌گویند و از این قبیل. آیا به راستی معرفی اینگونه شهید، ضد معرفی نیست؟ در خاطرات پیر و مراد شهدا می‌خوانیم که هنگامی که از مجلسی بیرون می‌آمدند به شدت مراقب بودند که حتی پای خود را روی کفش دیگری نگذارند. حال چگونه است که ما اشتباهات شهید به عنوان خاطرات خنده‌دار که بعضاً مورد الگو قرار می‌گیرد، معرفی می‌کنیم؟ که بیشتر این اشتباهات مربوط به حق الناس است. در مورد الگو گیری هم چون خودم شاهد بودم اینچنین قاطعانه می‌گویم. البته شاید در بین بسیاری در آن زمان این روابط سختگیرانه مطرح نبوده و به خاطر صمیمت بسیار بوده ولی مطمئناً برای همه اینگونه برخورد کردن یکسان نبوده و باز یادآوری می‌کنم مثالی را که از حضرت امام آوردم. به عنوان نمونه در خاطره بالا شکستن حرمت ارتباط یک عده رزمنده با خدا و از بین بردن یک مجلس مورد احترام چگونه قابل تصور است؟ البته که شهدای ما دارای مقام و رتبه بالائی هستند ولی همانطور که می‌دانید که شهدا هم دارای رتبه و مقام هستد و همه در یک جایگاه نیستند. بیان خاطرات زشت، آن هم درباره حق الناس و در کنار آن آوردن خاطراتی درباره تقید به انجام حق الله چه اثر بدی بر روی ذهن آماه نشده خواننده و یا مغرض خواهد گذاشت؟ آیا لازم است با نشر چنین گناهان و اشتباهاتی از شهدا، آنها را برای دیگران سهل الوصول‌تر قرار بدهیم؟ که شاید همان شهید نه تنها راضی نباشد، که در آن دنیا معذب نیز باشد. و در آخر اینکه مطمئناً بسیاری از این شهدا، بعد از طرف خود حلالیت می‌گرفتند و نیز اینکه شاید بسیاری از این خاطرات به اینگونه که برایمان تعریف می‌کنند نباشد. به هر حال برای اینکه یک طرفه هم به قاضی نرفته باشیم این مطلب را هم که قبلاً درباره حق الناس و شهدا داشتم را بخوانید: در محرم شهید بشویم-7 (نباید سرباز امام زمان غذای شبهه ناک بخورد)

پینوشتـ...............................................................................
1.اول می‌خواستم اسمش را بگذارم گنهکارانی که شهید می‌شوند، بعد فکر کردم که هولناک بودن ماجرا را شاید نشان ندهد. باید باشه:«شهیدانی که گناه می‌کنند!»

2. بعد از نوشتن این مطلب خواب شُهدائی جالبی دیدم که حیف نمی‌شود تعریف کرد...


| 87/4/10 | نظر شما برای این مطلب () | مهدی سعیدی |


می‌گوئیم

دوست دارم در گام آخرم او را ببینم، در خون خود بغلتم و در راهت جان خویش را فدا کنم...

...منتخب‌ها...


جستجو در آنچه گذشت
جستجو در سایر
یاران فانی
رجا نیوز
چهره بگشا ای نور مطلق...
خاک (محمد آل حبیب)
کجائید ای شهیدان خدائی
آیه‏های عشق...
تکلیف الهی
کبوترانه
پیام دل
خبرنگار فارس (حامدطالبی)
حریم یاس
سخنان مهجور حضرت روح الله
کجایید ای شهیدان خدایی
فدایی سید علی
جامعه سیاسی
هیئت مجازی علی جان
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد
راز و نیاز با خدا
یک استکان چائی داغ
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مهر و وفا (محمد حیدری)
صور اسرافیل
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
حامی
از الف (بچه بسیجی)
جاکفشی (یک بچه بسیجی هیئتی)
رفیق گام آخر (تلخند سیاسی)
بالی برای پرواز (محمد حیدری-2)
احمدی نژاد FANS
یوسف
متیوپات...یک... دانشجو
شهسوار دل
وبلاگ بسیج basij
بوریا
جلوه گاه دنیای آبی

اطلاع رسانی

به گوگل ریدرتان اضافه کنید

تبلیغات هیئت مجازی علی جان

طرح هجرت از بلاگفا

آگهی صلواتی می‌پذیریم

نسخه گام آخر در ورد پرس

          440767بازدید
^بالا^